جرعه ای از کلام بزرگان
ریاضیات خواندن علامه_طباطبائی …!
"من در نجف که بودم، در یک تابستان خواستم ریاضیات بخوانم؛ درخواستم را با استاد #ریاضیات آنجا مطرح کردم و گفتم: “هر وقت شما بفرمایید بنده خدمت می رسم” استاد برای رد کردن من به صورت محترمانه ای گفت: “نیم ساعت پس از ظهر بیا؛ آن زمان وقت دارم!” ظاهراً باورش نمی شد که من در اوج گرمای تابستان نجف بخواهم از این سوی شهر خودم را به سوی دیگر شهر (محل تدریس ایشان) برسانم؛ اما پذیرفتم و برای اینکه از این نیم ساعت، بهره ببرم و ریاضی بخوانم، آن راه طولانی را می پیمودم.”
و یکی از شاگردان علامه میافزاید: علامه آن راه را با شتاب می پیمود و از بس خیس عرق میشد، به محض رسیدن، ابتدا تماماً وارد آب حوض میشد و بیرون می آمد و سپس با همان حال، در محضر استاد ریاضی می نشست!
کتاب ز مهر افروخته، ناگفته هایی نغز از علامه طباطبائی (ره)
معاونت پژوهش حوزه علمیه زینب کبری(س) ارومیه
آخرین نظرات